هدف این مقاله توضیح دادن مواردی دربارة واژة ظاهرا آشنا و بسیار غریب «ژانر» (genre) است که میتواند در تفاسیر و تحقیقهای ادبی و نمایشی بسیار مورد استفاده قرار گیرد. ژانرشناسی نوعی علم است که پیش از هر چیز در دنیای ادبیات، مورد استفاده قرار میگرفت و از آنجایی که رابطة بسیار نزدیکی میان دنیای ادبیات و سینما و تئاتر وجود دارد، به این مدیومهای نمایشی نیز راه پیدا کرده است. نمایشنامه خودشکلی از ادبیات است. یک نمایشنامه، اثری است مستقل که حتی اگر به اجرا هم نرسد، میتواند از دیدگاه خواننده، مورد بررسی قرار گیرد و مخاطب خود را پیدا کند. به همین دلیل است که وجود ژانرشناسی در تئاتر و نمایشنامهنویسی به سادگی قابل توجیه است.
میدانیم که دستهبندی آثار هنری به اشکال گوناگون میتواند در طبقهبندی آنها و شناخت و درک بهترشان موثر باشد. این مقاله در جایی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم در کشور ما مسالة ژانرشناسی، چندان مورد توجه نویسندگان، منتقدان و محققان قرار نگرفته است و تقسیمبندیهای تئاتری به خصوص در گسترة نمایشنامهنویسی تنها محدود به کتب و رسالههای بسیار قدیمی و بخشبندیهای خاصی میشود که در دوران گذشتة تاریخ هنر انجام گرفتهاند و مشکل اصلی اینجاست که بسیاری از آثار هنری امروز در این تقسیمبندیهای قدیمی به درستی جای نمیگیرند.
مشخصترین تقسیمبندیای که در اکثر کتب موجود (ترجمه یا تالیف) به آن اشاره شده است، بخشبندی هنر تئاتر در دستههای تراژدی، کمدی، تراژدی کمدی و ملودرام است. اگر چه این تعداد، کم و بیش در دوران باستانی تئاتر میتوانستند جوابگوی اکثر آثار نمایشی باشند، در دنیای امروز و با توجه به پیشرفتهای تکنیکی، ساختاری و حتی تنوع اندیشة بشر و نوع نگاهش به جهان، کافی به نظر نمیرسند.
این مقاله بسیاری از ژانرهای شناخته شده در دنیای ادبیات نمایشی را در برخواهد گرفت. نکاتی که براساس وجه تمایز این ژانرها طبقهبندی شدهاند، میتوانند به افراد برای آشنایی با یک نمایشنامه، اجرا یا نقد آن کمک فراوانی کنند. این راهنما میتواند در انجام تحقیقات و حتی پایاننامههای دانشگاهی مورد استفاده قرارگیرد. طبقهبندی آثار نویسندگان بزرگ جهان، شناخت ساختار آنها، توجه به موضوعات مورد بحث در نمایشنامههای گوناگون و ... از جمله مواردی هستند که با استفاده از این راهنما سادهتر صورت میگیرند.
ژانرشناسی تئاتر براساس دو وجه مهم موضوعی و ساختاری انجام میشود. از آنجایی که هر نمایشنامه به اندیشة نویسنده و تمی که در آن جاری است، وابسته است و ساختار تکنیکی نیز به آشکار شدن همین موضوع و تم کمک میکند، ژانرشناسی نیز باید با توجه به این موارد مهم و اساسی انجام گیرد. پیش از هر چیز کلمة خاصی که در بردارندة نام هر ژانر است، توجه ما را به سوی موضوع یا محتوای نمایش و همچنین شکل ظاهری آن جلب میکند. این مساله، درست مشابه ژانرشناسی سینما صورت میگیرد. با این تفاوت که در تئاتر، کلام بیش از تصویر، نقش تعیینکننده دارد و البته امروزه ژانرهایی پدید آمدهاند که کلام در آنها نقشی ندارد و هر حرکت، عاملی تعیینکننده است.
به طور سنتی، ژانرهای نمایشی را به دستههای تراژدی، کمدی، حماسی یا اپیک، غنایی و شبانی تقسیمبندی کردهاند. اما تقسیمبندی جدید بیش از هر چیز اذعان دارد که قبل از هر شخص دیگر، این نویسندة اثر است که ژانر نوشتة خود را میداند و تعیین میکند. بنابراین به طور قطع ژانرشناسی نیز مثل بسیاری از تقسیمبندیهای هنری، نسبی است و جنبههای قطعی ندارد. مجموعة آگاهی و دانش تماشاگر و هنرمند است که به صورت ساختارمند و در قالب آموزشی مطرح میشود و نوع یک اثر هنری را نزدیک به هدف نویسنده تعیین میکند.
شناخته شدن این تقسیمبندیها در حوزة نقد نیز بسیار موثر خواهد بود. اگر از این زاویه به موضوع بنگریم که هدف اصلی نقد در ابتدا آگاهی رساندن به مخاطب است، ژانرشناسی میتواند در شکلگیری سلیقة تماشاگر و آگاهیرسانی، اثری مستقیم داشته باشد. زمانی که منتقد براساس جدول ژانرشناسی، یک نمایش را واجد شرایط ساختاری یا اندیشگی یک یا چند ژانر اعلام کند، این موضوع به مخاطب کمک میکند که در انتخاب خود با پشتوانهای علمی عمل کند و پیشاپیش نسبت به آنچه اجرا میشود، از نوعی دانش برخوردار باشد.
در ضمن، تعیین ژانر در نقد اثر نمایشی، میتواند به مخاطب و حتی خود هنرمند در شناخت عرصههای اجرایی یا پسزمینههای ادبی اثر، حال و هوا و فضای آن و تجزیه و تحلیل ذهنی، کمک کند.
برخی از فواید آشنایی با ژانر به قرار زیر است:
1ـ تنوع سلیقه نزد تماشاگر
2ـ افزایش اشکال مختلف نمایشی و برتری سطح کیفی
3ـ آشنایی با تئاتر روز جهان در کشورهای مختلف با توجه به فرهنگ ملل دنیا
4ـ آشنایی با نویسندگان نوآور
5ـ رهگشایی برای موضوعات و ساختارهای تازه و تفکری نو
6ـ دستهبندی در کتب آموزشی، تسهیل آموزش و وجود الگوی شناخت
7ـ استفادة بهینه از امکانات موجود
8ـ آشنایی بیشتر با مکتبها، سبکها و شیوههای اجرایی متفاوت و ...
هنر نمایش، عنصری جدای از زندگی انسان نیست و مسلما کلیترین بخشبندی زندگی انسان، شامل لحظات تراژیک ـ کمدی و لحظاتی مرکب از هر دو است. نمایش در هر شکل و صورتی به این موارد تنه میزند و خنده، گریه یا مخلوطی از هر دو در آن نمود پیدا میکند. تقسیمبندی خاصی که مطرح میشود به معنای زیرپا گذاشتن اصول تراژدی و کمدی نیست، بلکه سعی دارد زیرمجموعههای آنها را تا حد امکان آشکار سازد.
کلمة ژانر در ترجمة لغوی نیز به سادگی به موارد مطرح شده در معنای ادبی ـ هنری اشاره دارد. Genre در فرهنگ لغات به معنی نوع، قسم، طبقه، دسته، جنس، طریقه و ... آمده است. طبقهبندیای که در زیر میآید برگرفته از کتب و مقالات مختلفی است که هر کدام تعاریف و دستهبندیهای متعددی را مطرح کردهاند. جمعآوری این تعاریف و در کنار هم قرار گرفتن آنها میتواند به فهرستی مناسب تبدیل شود که اکثر ساختارها و موضوعات نمایشی را در بر میگیرد. از تعریف دستههای اصلی شامل تراژدی، کمدی و تراژیکمدی به دلیل تکرار مکررات خودداری شده است.
ذکر چند نکتة مهم دربارة این مقاله ضروری است:
1ـ تقسیمبندیهای ذکر شده براساس اطلاعات و آمار و ساختارهایی انجام شده است که تا سال 1980 میلادی در دسترس بودهاند. بدیهی است که پس از گذشت سالها و رسیدن به سال 2007 تعاریف بسیاری به این مجموعه اضافه شده و ژانرشناسی دچار تغییرات اساسی شده است. با توجه به رشد بیسابقة دنیای رسانهها و اطلاعات و تلفیق تکنولوژی با هنر نمایش، امروزه شاهد ژانرهای بسیار متنوع و تازهای در این زمینه هستیم.
2ـ هر اثر نمایشی میتواند چند ژانر را در بر گیرد. میتوان ترکیبی از چند ژانر مختلف را برای توصیف و طبقهبندی یک نمایشنامه به کار گرفت. بنابراین مثالهایی که در این راهنما آمده است، قطعی نیستند و تنها نشان دهندة خصیصة بارز آن است. اصولا برای تعیین ژانر یک نمایشنامه یا اثر نمایشی باید از دو منظر موضوع و ساختار به اثر نگاه کرد و چنین است که یک نمایش یا نمایشنامه میتواند تلفیقی از ژانرهای مختلف باشد.
3ـ برخی زیرمجموعههای فرعی از این راهنما حذف شدهاند تا خواننده راحتتر بتواند تقسیمبندی ارایه شده را با نمایشنامههای موجود تطبیق دهد. تعاریف، کلی هستند و بیشتر، نظریات «هیو هولمن» را در برمیگیرند که ناگفته پیداست این نظریات قطعی و مکفی نیستند. شناخت ژانرهای مختلف هنر نمایش و گشودن راهی برای هر چه نزدیکتر شدن به ساختارهای بینالمللی و تازه، هدف این نوشته است که امیدوارم به رغم خطا و لغزشها، مورد استفاده قرار گیرد.
4ـ برخی ساختارهای مطرح شده به دلیل اینکه در نمایشنامه به شکل مشخصی جای نمیگیرند و بیشتر با عناصر دیگر نمایشی چون کارگردانی، بازیگری، دکور، نور و ... سر و کار دارند، فاقد مثال در بخش نمایشنامه هستند.
1ـ اقتباس Adaptation
نویسندة این گونه نمایشنامهها از اثر دیگری به عنوان مبدا، برای نوشتن نمایشنامه استفاده میکند. اقتباس، شامل بخشها و شیوههای گوناگونی است. تبدیل فیلمنامه، رمان، داستان و ... به نمایشنامه نیز در این رده قرار میگیرد.
مثال: «فاسدان» نوشتة «آملین گری» اقتباسی از «هنری چهارم» اثر «شکسپیر».
2ـ انتزاعی Abstraction
نمایشنامهای که کاملاً یا بخشی از آن غیرتجسمی است. به شکل ذاتی و ازلی اشیا و انسان میپردازد و ساختاری مفهومی دارد.
مثال: «بدیههسازی اوهایو» نوشتة «ساموئل بکت».
3ـ انتقادی ـ اجتماعی Problem Play
شکلی از نمایشنامه که بنای آن بر طرح موضوعات اجتماعی و نقد آن است. دیرینگی این گونة نمایش به دوران یونان کهن میرسد.
مثال: «کمدی داوری» نوشتة «مناندر».
4ـ نمایش بورژوا Bourgeois Drama
در آخرین سالهای سدة هجدهم شکل گرفت. این شیوة نوشتاری در برابر اصلی از کلاسیسم که نویسندگان را ناچار میکرد، قهرمانان را از اقشار بلند پایة جامعه مثل پادشاهان، نجبا و ... انتخاب کنند، طغیان کرد و قهرمان را از طبقة متوسط برگزید. تاکید بر اخلاق اقشار میانه، زندگی با تقوا و پرهیزکاری بورژوازی از مواردی هستند که در این گونه نمایشنامهها دیده میشوند.
مثال: «عید پاک» نوشتة «یوهان آگوست استریندبرگ».
5ـ تئاتر ابسورد Theatre of Absurd
نمایشنامههای اروپایی ـ آمریکایی حاصل ناامیدی خرده بورژوازی پس از جنگ جهانی دوم. این نمایشها به بیان هستی بیمعنی و کوششهای بیهودة انسان میپردازند.
مثال: «در انتظار گودو» نوشتة «ساموئل بکت».
6ـ پوچی Absurdity
استفاده از عناصر نهیلیستیک در عمق معنا و تم نمایشنامه. اینگونه آثار، اغلب از عناصر کمدی با تمایل به نهیلیسم که وجود هرگونه پایه و اساس دانش و حقیقت را انکار میکنند، سود میجویند.
مثال: «بیایید مو بخوریم» نوشتة «کارل لازلو».
7ـ کمدی ابسورد Absurd Comedy
نمایشنامهای که به وضوح، غیرواقعی و نامعقول به نظر میرسد و از این رو خندهدار است. عناصر کمدی و تفکر عقلانی در کنار بیقید و بندی ابسورد قرار میگیرد.
مثال: «چی گفتی و برای چی؟» نوشتة «جیمز پال دی».
8ـ کمدی بزرگسال Adult Comedy
برخوردی فکاهی و خندهآور با نبرد همیشگی و مسایل درگیرانة میان جنس مذکر و مونث که گاهی به روابط خصوصی میپردازد و از حد و مرز خود فراتر میرود.
مثال: «هرزه» نوشتة «تام گیلسپی».
9ـ کمدی عجیب و غریب Bizarre Comedy
نمایشنامهای که به شکل خیرهکننده و غیرقابل تصور به مسایل کم اهمیت میپردازد و در عین سطحی بودن، سرگرمکننده است و مسایل مهم و جدی، مشکلات ژرف زندگی و اتفاقات عجیب را در این قالب و با استفاده از روشی هزلگرایانه و خودمانی مطرح میکند.
مثال: «فاسق» نوشتة «هارولد پینتر».
10ـ کمدی سیاه Black Comedy
نمایشنامهای که به طور ذاتی کمدی است و عناصر آن را در بردارد، اما به مسایل جدی و عناصر تلخ و تاریک زندگی بیشتر اهمیت میدهد و لزوما پایان خوشی ندارد.
مثال: «نمایشی برای میکروبها» نوشتة «ایزریل هورو ویتز».
11ـ مونولوگ کمدی Comedic Monologue
نمایشنامهای تکنفره که کم و بیش دارای شوخیها و رفتار و موقعیت و شخصیت کمیک است و پایانی غیرتراژیک دارد.
مثال: «خط مقدم» نوشتة «وان نیگرو».
12ـ کمدی دراما Comedy Drama
نوعی نمایشنامة کمدی که در آن عناصر سبک و سنگین با یکدیگر تلفیق میشوند. ساختار آن بیشتر به کمدی نزدیک است، اما موارد جدی و خطیر هم در کنار شوخی و کمیک مطرح میشوند.
مثال: «پس از واقعیت» نوشتة «جفری سوییت».
13ـ کمدی قافیه و وزن Comedy in Rhyme and Rhythm
نمایشنامهای خندهآور و مضحک با استفاده از موسیقی و اشعار سبک و ضعیف و خودمانی.
مثال: «خانمهای گردگیر» نوشتة «آرند هریتس».
14ـ کمدی ساتیر Comedy Satire
نمایشنامهای کمدی که از حماقت، زشتی، کندذهنی، نقص، عیب، فساد و ... سواستفاده میکند و این خصایص را در انسانها مورد تمسخر قرار میدهد.
مثال: «آرزوهای ممنوع» نوشتة «سوزان گلاسپر».
15ـ کمدی وسترن Comedy Western
نوعی کمدی که با مفاهیم کهنه و قدیمی غرب شوخی میکند. این کمدی ممکن است در فضای غرب وحشی یا فضایی مشابه فیلمهای وسترن، رخ دهد.
مثال: «میدانهای دوئل» نوشتة «اریک فرگوسن».
16ـ طرح کمیک Comic Sketch
نمایشنامهای کوتاه و بیقاعده و غیررسمی با تاکید بر روی عدم تجانس. این اثر یک هجو ادبی است.
مثال: «آقای پا» نوشتة «مایکل فراین».
17ـ کمدی هجو Comic Skit
دارای خصوصیات کمدی با تکیه بر هجو کلامی و موقعیت و مسخرگی که کوتاه و بیقاعده است.
مثال: «مردی روی لبه» نوشتة «رندی گلوین».
18ـ کمدی پیش پرده Curtain - Raiser Comedy
کمدی کوتاهی که برای اجرا پیش از برنامة اصلی در نظر گرفته میشود و به صورتی است که به معرفی مفهوم مهم نمایش اصلی میپردازد.
مثال: «آقای شادی» نوشتة «دیوید ممت».
19ـ کمدی تیره Dark Comedy
در اصل و ذات، کمدی است، اما مسایل نه چندان زیبا و اندوه بار و خشن را مطرح میکند.
مثال: «سکوت بانو آن» نوشتة «جولز تاسکا».
20ـ کمدی فانتزی Fantasy-Comedy
نمایشنامهای که براساس عناصر کمیک، شخصیتسازی شده و در فضای آزاد و بیقید و بند خیال و وهم اتفاق میافتد. این کمدی را کمدی تخیلی نیز گفتهاند. افراط و زیادهروی در عمل و بیقانونی از دیگر خصوصیات آن است.
مثال: «راهی به بهشت» نوشتة «داگلاس پارک هرست».
21ـ کمدی موزیکال Musical Comedy
نمایشنامهای خندهآور که کاملاً به شکل آهنگین اجرا میشود و شعر و موسیقی در آن نقش اساسی دارند.
مثال: «شکار اسنارک» نوشتة «یوجین جکسن».
22ـ کمدی رمانتیک Romantic Comedy
نوعی نمایشنامة کمدی که موضوع اصلی آن عشق میان زن و مرد است. عناصر کمدی و احساسی در اینگونه نمایشنامهها در هم میآمیزند.
مثال: The New Quixote نوشتة «مایکل فرین».
23ـ کمدی ساتیریک Satiric Comedy
تلفیقی از ساتیر و کمدی است.
مثال: «ملکههای فرانسه» نوشتة «تورنتون وایلدر».
24ـ کمدی احساساتی Sentimental Comedy
نمایشنامهای بر پایة احساسات رقیق و سبک و لحظات شوخی و کمیک.
مثال: The 75 th نوشتة «ایزریل هورو ویتز».
25ـ کمدی بورژوا Bourgeois Comedy
دارای خصوصیات اصلی نمایشنامههای بورژوایی در کنار عناصر کمیک. همان شخصیتها و وقایع نمایشهای اقشار متوسط جامعه به زبانی کمیک در این نمایشنامهها جان میگیرند.
26ـ نمایش تمثیلی Allegory
نمایشنامهای که افراد و اشیا و اتفاقات در آن دارای معانی و مفاهیم و ارزش دوگانهای هستند و جز معنی اولیة خود به معنای والاتر نیز اشاره دارند.
مثال: «Dansen» نوشتة «برتولت برشت».
27ـ آوانگارد Avant-Garde
نمایشنامهای که قوانین و قواعد از پیش تعیین شده و عرف جامعه را زیرپا میگذارد.
مثال: «ترسهای بچهگانه» نوشتة «امانوئل پلوسو».
28ـ صحنة برهنه Bare - Stage
نمایشنامهای بدون احتیاج به وسایل صحنه که اجرای آن میتواند بدون آکسسوار یا با حداقل امکانات صورت گیرد. گاهی به نام Open-Stage نیز شناخته میشود.
مثال: «خاطرات تدریجی» نوشتة «بری لیتواک».
29ـ طرح ساده Brief Sketch
یک هجو ادبی، بدون ساختار قانونمند، کوتاه.
مثال: «شب» نوشتة «هارولد پینتر».
30ـ اپرای خانگی Chamber Opera
اپرایی برای سالن تئاتر خانوادگی و یا افرادی خاص و محرم.
مثال: «اگنس» نوشتة «مایکل جان لاچیوزا».
31ـ اپرا Opera
نمایش منظومی که به شکل موسیقی در آمده باشد و مکالمه در آن نباشد. کلمات به شعر هستند و با آواز خوانده میشوند. موسیقی، آن را همراهی میکند و گاهی رقص هم در آن دخیل است. ترکیبی از هنرهای موسیقی، نور، آواز، رقص و ... که به صورتی مجلل و پرزرق و برق است.
32ـ اپرت Operet
اپرای کوتاه و مسخره. شکلی از اپرای شادیآور سبک که موسیقی و آواز شاد، جای اصلی را در مجموعة آن به خود اختصاص دادهاند.
33ـ نمایش تاریخی Historical Drama
نمایش تاریخی انگلیسی با چهل و چند سال دوران شکوفایی خود، یک پدیدة و بینظیر در تاریخ تئاتر است. وظیفة آن نه تنها سرگرم کردن، بلکه ارایة اطلاعات، تبلیغ، آشنا کردن با سیاست و فلسفه بود. این دراما جای واقعهنگاری، مطبوعات دورهای، روزنامة گویا و ... را میگرفت. البته نمایش تاریخی به طور لزوم نباید نعل به نعل از روی تاریخ برداشت شده باشد بلکه تلفیق تاریخ و داستانپردازی نمایش در آن مطرح است.
مثال: «هنری چهارم» نوشتة «ویلیام شکسپیر».
34ـ نمایش خانگی Chamber play
نمایش یا نمایشنامهای که برای اجرا در منزل یا مکانی خصوصی مهیا شده باشد.
مثال: «شنیدن» نوشتة «ادوارد آلبی».
35ـ کورئو پوئم Choreo poem
نمایشی توام با رقص که به صورت نظم نوشته شده باشد. این نوع نمایش به اپرا نزدیک است اما لزوما به آن شکل از موسیقی استفاده نمیکند و شعر و رقص، بیشتر به عنوان مکمل در کنار یکدیگر قرار دارند.
مثال: «از بامیه تا سبزیجات» نوشتة Ntozake Shange
36ـ Craft Cycle
نمایشنامهای قرون وسطایی و براساس کتاب مقدس، محصول صنف بازرگانان و پیشهوران انگلستان و اسکاتلند.
مثال: «هبوط لوسیفر» از کتاب N.Towne Plays
37ـ دراما Drama
نمایشنامهای جدی که دربارة موضوعات مهم و اساسی بشری صحبت میکند و میتواند با تراژدی یا کمدی و یا دیگر ژانرهای نمایشی تلفیق شود.
مثال: «کاسپر» نوشتة «پیتر هاندکه».
38ـ مونولوگ دراماتیک Dramatic Monologue
نمایشنامهای جدی و تک نفره که معمولا و نه به طور لزوم، کوتاه است. گاه این اصطلاح به بخشی از نمایشنامهها نیز اطلاق میشود.
مثال: «کابوس ساعتها» نوشتة «وان نیگرو».
39ـ خوانش دراماتیک Dramatic Reading
اجرا و خواندن موارد و نوشتههایی غیر از یک نمایشنامه، روی صحنه است. قراردادن تئوریهای فیزیک به جای سطور نمایشنامه و اجرای آن در همین دستهبندی قرار میگیرد که «آن بوگارت» این کار را انجام داده است.
مثال: «لحظات مهم سخنرانی در آمریکا» نوشتة «ول چیتهم».
40ـ نمایش دو نفره Duo Logue
نمایشنامهای برای دو نفر ـ فارغ از ساختار یا شکل آن.
مثال: «فلفل و شن» نوشتة «املین ویلیامز».
41ـ نمایش فانتزی Fantasy Drama
نمایشنامهای که براساس عناصر دراما شخصیتسازی شده، ولی در فضایی تخیلی و بیقاعده اتفاق میافتد.
مثال: «گفتگوهایی با بانوی اسپانیایی» نوشتة «رابرت شنکان».
42ـ فارس Farce
نمایش خندهآوری که در آن طرح و کنش و موضوع بر شخصیت و مفهوم، تسلط دارند.
مثال: «سازگاری» نوشتة «آلبرت برمل».
43ـ فارس ملودراما Farce - Melodrama
تعریف فارس به علاوة گزافگویی و اغراق تئاتریکال، شخصیتپردازی سطحی با برتری طرح و کنش فیزیکی و ... .
مثال: «معمای غیرقابل حل بانکداران» نوشتة «کلیوهابولد».
44ـ مونولوگ نیم ساعته Half - Hour Monolgue
نمایشنامهای تک نفره در حدود نیم ساعت.
مثال: «تراشهای در شکر» نوشتة «آلن بنت».
45ـ ماسک Masque
نمایش سرگرمیساز، مجازی و تمثیلی که در قرون 16 و 17 طرفدار داشت و هنوز هم هر ازگاه روی صحنه میرود. این گونة نمایشی میتواند به اشکال کمدی یا تراژدی و ... درآید. با این تفاوت که ماسک بر چهرة بازیگران از عناصر اصلی نمایش است.
مثال: «متل» نوشتة «ژان کلود ون ایتالی».
46ـ ملودراما Melodrama
پیدایی این شکل دراماتیک با ظهور ذوق و علاقة مردم به مناظر طبیعی اتفاق افتاد. نگارگری مناظر طبیعی به تدریج گسترش مییابد و تاثیر قابل ملاحظهای بر تزیینات صحنهای میگذارد. این نمایشنامهها دارای عناصر افراطی یا اغراق شدة تئاتریکال، شخصیتپردازیهای سطحی و احاطه و تسلط طرح و کنش فیزیکی هستند. در قدیم این اصطلاح به نمایشی اطلاق میشده که با ساز همراه بوده است. ولی امروزه به نمایشی گفته میشود که مخصوص عوام نوشته شده و جنبة احساسی شدیدش بر جنبة ادبی آن غلبه دارد.
مثال: «بیروح» نوشتة «ری برادبری».
47ـ میم Mime
نمایش بدون کلام. در میان یونانیان و رومیان قدیم به نمایشی گفته میشد که در آن مولف، اخلاق و عادات مصطلح را تقلید میکرد و در نمایش او اشخاص و حوادث حقیقی بهطور مسخره عرضه میشدند. اما امروزه به نمایشی گفته میشود که هنرپیشه با حرکات دست و صورت و بدن، احساسات و عواطف درونی یا حوادث را بیان کند.
مثال: «حرکت بدون کلام» نوشتة «ساموئل بکت».
48ـ مونودراما Monodrama
نمایشنامهای برای یک بازیگر که ممکن است چند شخصیت هم در آن وجود داشته باشد.
مثال: «یک شخص» نوشتة «رابرت پتریک».
49ـ نمایش اخلاقی Morality play
نمایشنامهای که شامل شخصیتهای تمثیلی است و به نمایشهای انتزاعی نیز نزدیک است. این گونه در قرون 15 و 16 میلادی محبوبیت داشت. اما امروزه نیز در ارتباطات مدرن میان نمایشنامهنویس و تماشاگر به کار گرفته میشود.
مثال: «سحر خواهد آمد» نوشتة «دیوید و این استاک».
50ـ تئاتر مولتی مدیا Multimedia Theatre
ترکیبی از اشکال مختلف هنری که به صورت زنده روی صحنه اجرا میشوند. موسیقی، هنرهای تصویری فیلم و ویدیو و ... .
مثال: Canada Ending And Other Wars of 1812
51ـ راز Mystery
این واژه در ادبیات نمایشی به دو شکل متفاوت استفاده شده است. 1ـ نوعی نمایشنامة قرون وسطایی دربارة تمامی وقایعی که بر مسیح و مریم مقدس گذشت. 2ـ تاکید روی وقایع بدون توجیه، ناشناخته، مرموز و مخفیانه که در پایان همراه با یک آشکارسازی و نتیجهگیری کلی است.
مثال برای نمونة دوم: «دوبطری چاشنی» نوشتة «لرو دانزنی».
52ـ ملودرامای رازآمیز Mystery Melodrama
تلفیقی از ملودراما در کنار تئاتر راز از نوع دوم.
مثال: «موشها» نوشتة «آگاتا کریستی».
53ـ نمایش مصیب Passion play
نمایشی از زندگی و مصلوب شدن عیسی مسیح.
54ـ نمایش آوا و کوبش Piece for Voice and Percussion
نمایشی وابسته به آواهای رسا و کوبش سازها که بیشتر به شکل آیینی نمایش نزدیک است و صدا در آن نقش اصلی را ایفا میکند.
مثال: «زبانها» نوشتة «سم شپارد ـ جوزف چایکین».
55ـ نمایش توام با موسیقی Play with Music
نمایشی وابسته و مرکب با موسیقی.
مثال: «بیرون خانة پدری ما» نوشتة «پائولاوگنر ـ جک هافسیس ـ ایو مریام».
56ـ نمایشنامه رادیویی Radio Play
نمایشنامهای برای شنیدن و تصور کردن. استفاده از عنصر تخیل و صداسازی برای ایجاد فضای نمایشی. افکت، موسیقی و دیالوگ از مهمترین عناصر آن هستند.
مثال: «سه موش کور» نوشتة «آگاتا کریستی».
57ـ جنگ نمایشی Revue
موقعیتی دراماتیک یا کمدی کوتاه که به صورت بخشی مجزا در یک برنامه اجرا میشود. گاهی اوقات به اصطلاح Black out از آن نام برده میشود.
مثال: «داوطلب» نوشتة «هارولد پینتر».
58ـ رومنس Romance
نمایشنامهای که موضوع اصلی آن عشق است و ماجراجویی در آن وجود دارد.
مثال: Still-love نوشتة «رابرت پتریک».
59ـ فارس رمانتیک Romantic Farce
نوعی نمایشنامة کمدی که تلفیقی است از موقعیتهای هجوآمیز خندهآور و مسایل احساسی و عاشقانه.
مثال: «تقلید ادبی» نوشتة «نیک هال».
60ـ ساتیر Satire
نمایشنامهای که حماقتها، کند ذهنیها، فساد و گناه و ... را به تمسخر میگیرد.
مثال: «اگر مردها مثل زنها ورق بازی میکردند» نوشتة «جورج.اس.کافمن».
61ـ فانتزی ساتیریک Satiric Fantasy
نمایشنامهای غیرواقعی و تخیلی که شامل خصوصات ساتیر در مکان و زمان غیرواقعی به همراه شخصیتهای تخیلی میشود.
مثال: «متل» نوشتة «ژان کلود ونایتالی».
62ـ نمایش علمی تخیلی Science Fiction play
نمایشنامهای پیشبینانه که انسان در آن از علم استفاده میکند. پیشرفتهای علمی اکتشافات، اختراعات و ... از مواردی هستند که در این آثار مطرح میشوند و حتی ممکن است مانند آثار ژول ورن پیشبینیهای علمی نیز در آن صورت گیرد.
مثال: Camera Obscura نوشتة «رابرت پتریک».
63ـ نمایشنامة صوتی بصری کوتاه Short Audio and Visual Piece
نمایشنامهای کوتاه وابسته به قدرت و امکانات صوتی و بصری با تجربهای در مینیمالیسم.
مثال: «نفس» نوشتة «ساموئل بکت».
64ـ درام تعلیقی Suspense Drama
نمایشنامهای که تمرکز آن روی مسایل توجیهناپذیر است و عوامل رمز و راز در آن دخیل هستند. معمولا یک آشکارسازی در پایان آن وجود دارد و ایجاد اضطراب و ترس در تماشاگر از خصوصیات اصلی آن است.
مثال: «دفتر خاطرات» نوشتة «مارشا آن شنک».
65ـ نمایشنامة سمبولیک Symbolical play
نمایشنامهای نمادین و کنایهای که عناصر آن قابل بسط و گسترش به نمونههای واقعی هستند.
مثال: «کسی از آسیسی» نوشتة «تورنتون وایلدر».
66ـ نمایش شعری Theatre Poems
انتخابهای جداگانة اشعار و در کنار هم قراردادن آنها در یک قالب تئاتری.
مثال: Savage love نوشتة «سم شپارد ـ جوزف چایکین».
67ـ تریلر (هیجانانگیز) Thriller
نمایشنامهای که وابسته به غافلگیریهای طرح و پیچشهای داستانی است.
مثال: «ده سیاهپوست کوچولو» نوشتة «آگاتا کریستی».
68ـ کارآگاهی ـ معمایی Detective and Mystery
نمایشنامهای که در آن شخصیت کارآگاه به عنوان شخصیت محوری حضور دارد و معمولا با یک معما (قتل) رو به رو میشود و مرحله به مرحله به حل معما نزدیک میشود.
مثال: اکثر نمایشنامههای آگاتا کریستی.
69ـ جنگ War
نمایشنامهای که موضوع اصلی آن حول محور جنگ و اتفاقات آن یا تبعات پس از آن میگردد.
مثال: «در منطقة جنگی» نوشتة «یوجین اونیل».
70ـ نمایش مستند Documentary Drama
آغاز آن از دهة 60 و در آلمان غربی بود و ویژگی آن نشان دادن رویدادهای واقعی بر صحنه که بنای آنها پرسشهای اخلاقی، گناه و مسوولیت در کارهای عمومی بوده است.
71ـ تئاتر تجربی Experimental Drama
72ـ تئاتر مدرن Modern Drama
جنبش بازساخت نمایش در اروپا که در ربع آخر قرن نوزدهم شروع شد و انگیزة اصلی آن واقعگرایی بود.
73ـ تئاتر اپیک Epic Theatre
برتولت برشت (1956ـ1898) تمهیدهای مربوط به طرح نمایش سنتی را که برساختار ارسطویی استوار است، با بیگانهسازی (فاصلهگذاری) عوض کرد. او داوری عقلانی و بدون دخالت احساس را در نمایشنامهها و شکل اجرایی خود مدنظر داشت.
مثال: «ننه دلاور و فرزندانش» نوشتة «برتولت برشت».
74ـ نمایش ساکن Static Drama
کوششی است برای دوری از جنب و جوش در شخصیتپردازی سدة نوزدهم. هدف، نشان دادن جوهر فعالیتهای غمانگیز، رازآمیز و پنهان روح بود.
75ـ نمایش سیاسی Political Drama
بر موضوعات سیاسی روز تکیه دارد، دارای تاریخ مصرف است و دارای دیالوگهای شعارگونه و ایدئولوژیک و ... است.
مثال: «ترس و نکبت رایش سوم» نوشتة «برتولت برشت».
منابع
1ـ دفترچه ادبیات، نوشتة سی . هیو هولمن C.Hugh Holman، چاپ چهارم، انتشارات آموزشی Bobbs-Merrill، ایندیانا پلیس، آمریکا، 1980.
2ـ راهنمای نگارش نمایشنامة تک پردهای، نوشتة لوییس هینفورد، (Lewis. W. Heniford).
3ـ دایرهالمعارف پلییاد، جلد اول و دوم، نوشتة آندره شافنر و دیگران، ترجمة نادعلی همدانی، صفیه روحی، آزاده مستعان، انتشارات نمایش، تهران، 1383.
4ـ فرهنگوارة داستان و نمایش، دکتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات اطلاعات، تهران، 1366.
5ـ کتاب نمایش، خسرو شهریاری، دفتر اول، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، تهران، 1365.
6ـ فرهنگ لغات انگلیسی به فارسی آریانپور، عباس و منوچهر آریانپور کاشانی، امیرکبیر، نوبت بیست و دوم، تهران، 1380.
7ـ www.Theatre links/Genre.com
8ـ www.BavneSandnoble.com
9ـ www.Answers.com
10ـ www.Scare crow
معرفی و بررسی 75 گونه (ژانر) نمایشی
ترجمه و تالیف: مشهود محسنیان